ماریاماریا، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه سن داره

عروسک من ماریا

جمعه

1390/4/8 14:39
نویسنده : مریم
677 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخمل قشنگم

امروز چهاشنبه است و 8 تیر ماه

چقدر دلم شور میزنه و هولم آخه کنکور سراسری و من با شیطونی های تو اصلا وقت درس خوندن نداشتم

حسابی هولم و دلم میخواد قبول بشم

گاهی به تو نگاه که میکنم میگم شاید تو هم دلشوره منو میبینی و با اون دل کوچولوت برام دعا میکنی

الهی قربنت برم که بیشتر از همه چیز فقط تو و باباییت تو زندگی برام مهمی هستین و همه دلم پیش شماهاست

 

تازه همه اینا یه طرف و کارای خرید خونه و اسباب کشی یه طرف دیگه

وقتی بعد از ظهر ها میریم بیرون دیگه برام حالی نمیمونه که درس بخونم ولی هر شب خواب میبینم که قبول شدم

 

کاش خوابم تعبیر میشد....................

حالا بیشتر از همیشه سرم به وبلاگ تو خوشگلم گرم شده و منم بعد این چند وقت فرصت کردم که مثل بقیه مامانا برات بلاگ بسازم و احساساتم رو با همه خاطرات برات اینجا یادگاری بزارم

 

ولی بیشتر از همه میخوام از نوشته هایی که برا میزارم  عشق و محبت رو یاد بگیری که از همه چیز تو دنیا موندگارتر و با ارزشتره

من تو زندگی همیشه به امید تو باباییت زندم و نفس میکشم و شماها برام مثل هوا میمونید

 

همیشه دوست داشتم تو زندگی عشق واقعی رو تجربه کنم عشق پدرت زیباترین و بزرگترین هدیه خدا به من بود که با اومدن تو این عشق به نهایتش رسید

 

دوستت دارم و بوس بوسیت میکنم عزیزم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

زهرا
9 تیر 90 15:08
mobarake weblog dokhmaliiiiiiiiiiii\

ishalla emtehanetam khoob midi

kare khoone be koja resid\
peyda kardin???????


فعلا هیجی یه چند جارو شوهری توی تهران دیده

قراره فعلا برای واردات بره امارات

مرسی گلم