ماریاماریا، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه سن داره

عروسک من ماریا

مریضی تو عروسک مامان و دل شوره های من

1390/4/27 13:32
نویسنده : مریم
576 بازدید
اشتراک گذاری

چقدر حالم بد میشه وقتی مریضی

انگار اصلا دیگه دلم نمیخواد هیچ کاری انجام بدم وقتی تو اونجوری بی حال و خواب آلودی

از همه ویروسها و مباکتریها و .... بدم میاد کاش هیچ کدومشون نبودن تا شما ها کوچولوهای مامانی رو مریض کنن

همیشه شیطون و زرنگ زیر دست و پا این ور و اون ور میرقتی و کلی بلا بودی اصلا دوست ندارم که آروم تو مریضی ببینمت

دکتر میگفت یه ۵۰۰ گرمی وزن کم کردی و اونجوری تپل مپل نیستی جوجوی مامان

بابایی حسابی پکر بوده و این چند روز سرکارهم نرفت انگار اونم دلش میخواست تو مثل همیشه همه جا رو بهم بریزی و باهم بازی کنین و توهم براش کلی بابایی بابایی کنی

 

 

ولی حالا دیگه بهتری و دوباره همون بلا طلای مامان شدی و منم کلی سر خال اومدم

 

بعد تو منم رفتم زیر سرم و کلی دارو هم دکتر واسه من داد و میخواست بستری بشم ولی مگه میشه منو تو یه ساعت هم از هم جدا بشیم اون وقت من کلی غصه میخورم و دلم برات تنگ میشه

 

من که زیر بار نرفتم و الان هم باهم کلی داریم بازی میکنیم و دیگه تقریبا همه چیز مرتبه

انشااالله همه جوجوها حالشون خوب باشه تا هیچ وقت مامانی ها و بابایی هاشون غصه نخورن

 

دوستت دارم عزیزم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)