ماریاماریا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره

عروسک من ماریا

روزای جمعه مثل همیشه برای ما سه تا بهترین روز دنیاست

1390/5/1 13:53
نویسنده : مریم
981 بازدید
اشتراک گذاری

دخمل مامانی دیروز جمعه بود و ما با شهروز و حمیده دوستای بابایی رفتیم بیرون واسه نهار

توهم که مثل همیشه عاشق د د هستی خیلی خوشحال و منگولی دور و بر رو نگاه میکردی و کلی شیطون بودی و ماهم کلی بهمون خوش میگذشت

.

ساعت ۲:۳۰ بعد از ظهر بود که راه افتادیم و بعد رفتیم غذا گرفتیم تو هم که عاشق غذا خوردنی تا غذا دیدی کلی ذوق کردی و میخواستی که همرو بخوری

راه افتادیم سمت پارک طالقانی و بعد کلی گشتن یه جای خوب پیدا کردیم که هم خنک باشه و هم تو بتونی بشینی

دیگه زیر انداز هارو در آوردیمو  شروع کردیم به چیدن وسایل نهار و خوردن غذا تو خوشگل مامانی و صبر کردی تا مامان بهت غذا بده و اصلا اذیت نکردی

خیلی خوشحال شدم وقتی دیدم با این سن کوجولوییت آروم و مثل خانومها نشستی و سر و صدا نمیکنی

 

.

.

بعد رفتیم خونه خاله حمیده و اونجا کلی با عروسکهای خاله بازی کردی و همه کلی دوست داشتن

دیروز احساس کردم چقدر بزرگ شدی و داری واسه خودت خانوم میشی

باباییت هم توی نگاهش یه چیز بهمون میگفت و اونم این بود که چقدر خوشحال و راضیه

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)